1389/11/25
به مناسبت بدنیا اومدن رزانا جون پدر جون مادر جون شایان جون خاله ندا عمو حمید هم به گرگان اومدن تا دختر نازمو ببینن ...
نویسنده :
مامان روجا
23:33
اغازین روز شکفتنت
بلاخره دختر گلم بعد از ماه ها انتظار در تاریخ 1389/11/25تو یه روز سرد زمستون که مصادف با روز عشق بود تو شهر گرگان بدنیا اومد روزی که به دنیا آمدی،من متولد شدم... و از آن روز هم دخترم شدی و هم همه چیزم... دختر آسمانی من، جهانم با تو شکرانه هایش بیشتر است و تو عاشقانه ترین باور خواب و بیدار منی... گوشه دلم روز به روز را با نگاه رو به تکامل تو آغاز می کنم... سپاس خدایی که گیلاس باغ بهشت را به من عطا کرد... سایه خدای عشق بر قلبت مدام دخترم... دو تا بودن ، یکی مامان، یکی بابا &nbs...
نویسنده :
مامان روجا
23:25
این اولین عکس از عشق مامانه
اینم از دکوراسیون اتاق دخترم
بدون عنوان
یه سلام صمیمانه به همه کسانی که به وبلاگ ما اومدن ، من این وبلاگ را برای ثبت گوشه ای از خاطرات دخترم،رزانا ساختم و توی اون از روزهای خوب باهم بودنمون مینویسم و آرزو دارم وقتی رزانا جون بزرگ شد از خوندن اونها لذت ببره ....
نویسنده :
مامان روجا
22:13